بررسی پرخاشگری در کودکان
پرخاشگری چیست؟ در کتب لغت پَرخاشگَری، در روانشناسی و دیگر علوم رفتاری و اجتماعی، به معنی رفتاری است که منجر به آزار و درد میشود.
حال به بررسی این موضوع می پردازیم.
ثبات پرخاشگری
هرچند که سطح پرخاشگری کودکان از موقعيتي به موقعيت ديگر متفاوت است ولي کودکان از لحاظ تداوم رفتار پرخاشگرانه در طول زمان با هم متفاوتند. کودکاني که در سال هاي اوليه به شدت پرخاشگرند به احتمال زياد در جواني و بزرگسالي هم پرخاشگر خواهند بود و کودکاني که پرخاشگر نيستند به احتمال زياد در بزرگسالي هم پرخاشگر نخواهند بود.
بعضي از مطالعات نشان مي دهد که ثبات پرخاشگري دخترها در طول زمان کمتر از پسرهاست و چند تحقيق ديگر نشان داده است که دخترها و پسرها از اين لحاظ تفاوتي ندارند. البته کودکان به هنگامي که با وقايع تنش زا مثل جدايي پدر و مادر يا به دنيا آمدن کودکي جديد رو به رو مي شوند بيشتر پرخاشگر مي شوند، ولي پرخاشگري شديد که بيش از چند ماه به طول انجامد غالباً حاکي از تداوم داشتن اين الگوي رفتار است. پرخاشگري در حد معمول کمتر جاي نگراني دارد. به خصوص در سال هاي پيش از مدرسه شايد اين اندازه پرخاشگري صرفاً نشان دهنده اين باشد که کودک مي خواهد انواع مختلف کنش متقابل اجتماعي را داشته باشد.
ادراک مقاصد ديگران و رفتار پرخاشگرانه
کودکان در مورد پرخاشگري ديگران برحسب اين که آن را عمدي يا تصادفي بدانند قضاوت هاي متفاوتي مي کنند. تحقيقي که پسرهاي بسيار پرخاشگر را با پسرهاي غير پرخاشگر مقايسه مي کند نشان مي دهد که پسرهاي پرخاشگر احتمالاً از مقاصد ديگران، درکي متفاوت از پسرهاي غير پرخاشگر دارند و یا شاید بدبینانه تر نسبت به قضایا هستند. براساس درجه بندي معلمان و همسالان تعدادي از پسرها در کلاس هاي دوم، چهارم، ششم به عنوان بسيار پرخاشگر يا غير پرخاشگر طبقه بندي شدند. سپس اين عده در موقعيتي آزمايشي مشاهده شدند که به آنان براي جور کردن قطعات پازل جايزه اي تعلق مي گرفت. قرار بر اين شد که وقتي که قسمتي از پازل کامل شد پسر بچه ديگري ( که همدست آزمايشگر) بود آن را به هم بزند. در حالت اول، پسر بچه آن را عمداً به همریخت؛ در حالت دوم، طوري به هم ریخت که تصادفي جلوه کند و در حالت سوم انگيزه هاي پسر بچه مبهم بود. کودکان مورد آزمايش اين امکان را داشتند که با خراب کردن پازل اين کودک «تلافي» کنند. کودکان پرخاشگر و غير پرخاشگر وقتي که احساس کردند که اين کودک عمداً خرابکاري کرده تلافي کردند و وقتي که ديدند عملش غيرعمدي بوده تلافي نکردند، ولي واکنش آنان به انگيزه هاي مبهم اين کودک بدين ترتيب بود که پسر بچه هاي پرخاشگر تلافي کردند و طوري واکنش نشان دادند که گويي اين کودک عمداً اين کار را کرده است. کودکان غير پرخاشگر تلافي نکردند و طوري عمل کردند که گويي اعمال او غيرعمدي بوده است.
تفاوت هاي جنسيتي
پسرها پرخاشگرتر از دخترها هستند. اين تفاوت در غالب فرهنگ ها و تقريباً در همه سنين و نيز در غالب حيوانات ديده مي شود. پسرهابيش از دخترها پرخاشگري بدني و لفظي دارند. از سال دوم زندگي اين تفاوت ها آشکار مي شود. براساس مطالعات مشاهده اي در مورد کودکان نوپاي بين سنين ۱ تا ۲ سال تفاوت هاي جنسيتي از لحاظ تعداد پرخاشگري بعد از ۱۸ ماهگي ظاهر مي شود و قبل از آن اثري از آن نيست. پسرها به خصوص وقتي که به آنان حمله مي شود يا کسي مزاحم کارهايشان مي شود تلافي مي کنند. در يک مطالعه مشاهده اي در مورد کودکان پيش از مدرسه پسرها فقط اندکي بيش از دخترها مورد حمله قرار گرفتند، ولي دو برابر دخترها تلافي کردند. شايد اين که پسربچه بالقوه پرخاشگر است يا مي تواند آن را بياموزد علتي فيزيولوژيک داشته باشد. براي مثال پسران ۱ تا ۳ ساله در کلاس هاي پيش از دبستان از طرف بزرگسالان و همسالان بيش از دخترها به خاطر پرخاشگري مورد توجه قرار گرفتند. اين توجه گاهي مثبت بود ( لبخند زدن، ملحق شدن به بازي کودکان) و گاهي تا حدودي منفي ( متوقف کردن کودک يا سر کودک را با چيزي گرم کردن). توجه نشان دادن به رفتار کودک، به هر نحوي که باشد، بيش از بي توجهي به آن باعث تشويق رفتار مي شود.
الگوي خانواده و پرخاشگري
والدين کودکان به شدت پرخاشگر غالباً به هنگام اعمال قواعد و معيارها خشونت دارند و پرخاشگرند. يکي از پيچيده ترين و جامع ترين روش هايي که براي درک پرخاشگري در خانواده به کار رفته تحقيق «جرالد پاترسون» و همکارانش در مرکز يادگيري اجتماعي «شهر اورگون» بوده است. آنان براي مطالعه الگوهاي کنش متقابل خانوادگي در خانه و مدرسه و ارتباط آن با مشکلات رفتاري کودکان مشاهدات مستقيمي انجام داده اند. افراد مورد مطالعه از خانواده هايي بودند که به دليل مشکلات رفتاري مثل پرخاشگري، دزدي و ساير رفتارهاي ضداجتماعي فرزند يا فرزندانشان به درمانگاه رجوع کرده بودند.
وقتي که واکنش خشونت آميزي بروز مي کند ساير اعضاي خانواده کاري مي کنند که باعث دامن زدن به رفتار پرخاشگرانه مي شوند. براي مثال، برادري بر سر خواهرش فرياد مي زند، خواهر بر سر او فرياد مي زند و ناسزايي به او مي گويد. در اين موقع برادرش او را کتک مي زند و اين ماجرا ادامه مي يابد. تمام اين ها نشان مي دهد که والدين مي توانند در پاداش دادن و تنبيه کردن فرزندانشان رفتار با ثباتي داشته باشند و با استفاده از راه هاي مؤثر بدون اين که با تنبيه شديد همراه باشد پرخاشگري کودکان را کنترل کنند و بازآموزي کودکان در دوراني نسبتاً کوتاه ميسراست.
در آخر بايد گفت تلويزيون نيز منبع ديگري است که کودکان به خصوص پسرها از طريق آن رفتار پرخاشگرانه را مي آموزند.به طور مثال: خشونت از ارزش هاي آمريکايي تلقي مي شود، پرخاشگري به عنوان يکي از وسايل رسيدن به هدف تشويق مي شود. در برنامه هاي تلويزيوني که يکي از وسايل انتقال چنين ارزش هاي اجتماعي به کودکان است، به طور متوسط در هر ساعت پنج يا شش بار خشونت بدني نمايش داده مي شود، رفتار پرخاشگرانه شخصيت هاي تلويزيوني غالباً تقويت مي شود: قهرمان اين برنامه ها به همان اندازه پرخاشگرند که ضد قهرمان ها. در مطالعه اي کودکان چهار ساله به هنگام بازي آزاد در مهدکودک به مدت سه هفته مورد مشاهده قرار گرفتند و از لحاظ رفتار پرخاشگرانه به دو گروه بالاي متوسط و زير متوسط طبقه بندي شدند. سپس در طول چهار هفته بعد، کودکان به گروه هايي تقسيم شدند که در مهدکودک به مدت تقريباً نيم ساعت برنامه پرخاشگرانه مثل «بت من» و «سوپرمن» يا فيلم هاي معمولي و يا برنامه هاي جامعه پسند مي ديدند. کودکاني که از اول از لحاظ پرخاشگري در حد بالاي متوسط بودند در مدت بازي آزاد و بعد از ديدن برنامه پرخاشگرانه، از خود پرخاشگري بيشتري نشان دادند تا کودکان مشابهي که برنامه هاي معمولي را ديده بودند. دو گروه از کودکاني که از لحاظ پرخاشگري زير متوسط بودند و هر کدام يکي از اين برنامه ها را ديده بودند واکنششان با هم فرقي نداشت. اين الگوهاي رفتاري تا دو هفته بعد از پايان گرفتن تماشاي اين برنامه ها هم چنان ادامه داشت.
کودکاني که مستعد پرخاشگري هستند با ديدن خشونت از تلويزيون پرخاشگرتر مي شوند.